عمری را که همچون دقایق می‌گذرد غنیمت شمار
  • تاریخ انتشار: ۱۴۰۱/۰۳/۰۲
  • تعداد بازدید: ۹۵۱

عمری را که همچون دقایق می‌گذرد غنیمت شمار

پدر پیری در حال احتضار و در بستر بیماری فرزندش را نصیحتی کرد. پدر گفت:

پسرم! هرگز منتظر هیچ دستی در هیچ جای این دنیا مباش و اشک هایت را با دستان خود پاک کن، چراکه همه رهگذرند.

پسرم! زبان استخوانی ندارد ولی این قدر قوی است که بتواند به راحتی سری سخت را بشکند. پس مراقب حرف هایت باش.

فرزندم! به کسانی که پشت سرت حرف می زنند بی اعتنا باش؛ آن ها جایشان همانجاست، دقیقا پشت سرت، و هرگز نمی توانند از تو جلوتر بیفتند. پس نسبت به آنان گذشت داشته باش.

پسرم! سن من ۸۰ سال است ولی مانند هشت دقیقه گذشت و دارد به پایان می رسد؛ پس در این دقیقه های کوتاه زندگی، هرگز کسی را از خودت ناراحت نکن و مرنجان!

پسر عزیزم! قبل از اینکه سرت را بالا ببری و نداشته هایت را پیش خدا شکوه و گلایه کنی، نظری به پایین بینداز و از داشته هایت شاکر باش!

agent نویسنده: محسن یوسفی

می پسندم (۴) نمی پسندم (۰)
جستجو نوشته ها
سایر نوشته های نویسنده

برای حل هر مشکلی اول ببین آیا آن مشکل واقعا وجود دارد
برای حل هر مشکلی اول ببین آیا آن مشکل واقعا وجود دارد
پادشاهی می‌خواست نخست‌وزیرش را انتخاب کند. چهار اندیشمند بزرگ کشور فراخوانده شدند. آنان را در...

مسیر درست کسب علم
مسیر درست کسب علم
به یاد دارم جوانی همیشه نزد پدر می‌آمد و از او می‌خواست در راه معرفت...

پندانه صورت زیبای ظاهر هیچ نیست - ای برادر، سیرت زیبا بیار
پندانه صورت زیبای ظاهر هیچ نیست - ای برادر، سیرت زیبا بیار
✍️ صورت زیبای ظاهر هیچ نیست       ای برادر، سیرت زیبا بیار اﺳﺘﺎﺩﯼ ﺍﺯ...

هرچه داریم امانت‌های خدا هستند
هرچه داریم امانت‌های خدا هستند
چوپانی که بسیار مؤمن بود، در روستای دوری زندگی می‌کرد. روزی تنها پسر نوجوانِ خویش...

ارسال نظر برای «عمری را که همچون دقایق می‌گذرد غنیمت شمار»

برو بالا