شعر در آتش یاد
  • تاریخ انتشار: ۱۴۰۳/۱۱/۲۹
  • تعداد بازدید: ۱۸۸

شعر در آتش یاد

حیرانم، همچو دیوانگان،

سرافکنده در سایه های کردار خویش،

ویرانه ای از طوفان خاطرات،

می سرایم؛

نقش عشق،

آتشی سوزان در خیالم،

شعله ور.

خاموش تر از نجوای فریادها

در دل سکوتی ژرف

هراسانم،

از تیرگی و ظلمت خویشتن.

دلشکسته تر از همیشه،

و در زنجیر یادها

آیینه ها فریاد می زنند،

شعرهای ناب را،

در هر تار و پود وجودم

تجلی می کنند

با چشم دل،

به تصویر می کشانم،

خویش را

می سرایم

نقش یاد را،

نقش عشق،

سرافکنده از کردار خویش.

agent نویسنده: لیلا طاهری نژاد

می پسندم (۵) نمی پسندم (۰)
جستجو نوشته ها
سایر نوشته های نویسنده

عکس نوشته
عکس نوشته
#عکس_نوشت تصور کن این کودک زیبا منم در شب یلدا، در آغوش خانواده‌، در حال لذت...

مرغها می‌پرند اگر خروس باشید
مرغها می‌پرند اگر خروس باشید
‍ #مرغ_ها_می_پرند_اگر_خروس_باشید (حکمتهایی در روان شناسی زن و شوهر)  #نویسنده_کاظم_عابدینی_مطلق #ناشر_افرینه #چاپ_ششم1394 این کتاب 185...

شازده کوچولو
شازده کوچولو
‍ #معرفی_کتاب #کتاب_بخوانیم #شازده_کوچولو #آنتوان_سنت_اگزوپری #مترجم_مجید_مردانی   داستان شازده کوچولو شرح حال مسافری کوچک به نام شازده کوچولو و رخدادهای زندگی...

شعر #دلتنگی
شعر #دلتنگی
عشق، همان لحظه‌ای که در دل شب چراغی روشن می‌کند در قلبم دلتنگی، همان زبانی...

ارسال نظر برای «شعر در آتش یاد»

برو بالا