تهمت
  • تاریخ انتشار: ۱۴۰۳/۱۲/۱۰
  • تعداد بازدید: ۱۱۳

تهمت

#

‍ #معرفی_کتاب #تهمت #آنتوان_چخوف #ترجمه_شکیبا_میرنظامی

«تهمت» کتابی ۱۶ صفحه ای در سایت طاقچه است برای مطالعه در وقت اضافه...

شخصیت اصلی داستان آهینیف است که به آشپزخانه رفت و دستور غذای خاویار داد. مارفا، مسئول آشپزخانه غذا را جلوی او گذاشت. از دیدن غذا و بوی آن صدای ملچ وملوچ آب دهان آهنییف آمد. یک نفر از اتاق بغلی آمد و به او گفت کی را داری می بوسی؟ آهینیف گفت: چه می گویی؟ من داشتم ملچ وملوچ می کردم به خاطر غذا و مزه ماهی... این کتاب را حتماً بخوانید آنتوان چخوف نویسنده ای است که با خواندن آثار او لذت می بریم و چیزی را یاد می گیریم. برداشت من از این کتاب این است که گاهی انسان از ترس چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد اما در واقع وجود نداشته اما کارهایی می کند که آن ترس را تبدیل به واقعیت می کند و سپس تبدیل به شایعه پراکنی می شود. توضیح دادن زیادی هم نشانه ضعف آدم هاست و آنهایی که تهمت ها را باور می کنند شروع به شایعه پراکنی می کنند. از خواندن این کتاب لذت بردم. نکته جالب کتاب این بود که در واقع در واقع کسی چیزی نگفته بود اما خود آهینیف توی جشن با همه درباره این قضیه صحبت کرده بود و چون همه افراد هم با هم آشنا بودند متوجه این قضیه شدند و با خودشان فکر کردند، شاید واقعا رابطه ای وجود داشته که آن را دارد پنهان می کند. پس شما هم سعی کنید بی دلیل برای کاری که نکرده اید، دست و پا نزنید تا شایعه پراکنی نشود.

#لیلا_طاهری نژاد

@Deaf_lyla https://splus.ir/ketabkhani_ktab

agent نویسنده: لیلا طاهری نژاد

برچسب ها:
می پسندم (۰) نمی پسندم (۰)
جستجو نوشته ها
سایر نوشته های نویسنده

معرفی میرجلال‌الدین کزازی
معرفی میرجلال‌الدین کزازی
28 دی زادروز میرجلال‌الدین کزازی، شاعر، نویسنده، مترجم و استاد ادبیات فارسی است. او در...

قصه‌های کوچک برای بچه‌های کوچک
قصه‌های کوچک برای بچه‌های کوچک
‍#معرفی_کتاب #قصه‌های_کوچک_برای_بچه‌های_کوچک #کوتوله_ناقلا_و_غول_دندان_طلا_و_۴_قصه_دیگر #نویسنده_شکوه_قاسم_نیا #تصویرگر_رویا_بیژنی  کتاب مخصوص ٧ تا ١٢ سال است که می‌توانید آن را...

معرفی کتاب در مسیر ظهور، توقف ممنوع
معرفی کتاب در مسیر ظهور، توقف ممنوع
کتاب «در مسیر ظهور توقف ممنوع» نوشته‌ی حسن محمودی است. این کتاب به دنبال ارائه...

معرفی کتاب شرم
معرفی کتاب شرم
احساس شرم برای من عادی شده بود. این احساس مثل نتیجه‌ای بود که از شغل...

ارسال نظر برای «تهمت»

برو بالا