جستجو نوشته ها
سایر نوشته های نویسنده

داستان روشنای امید
فصل اول: روزهای تاریک
سایهها از دیوار اتاقم بالا میرفتند و پایین میآمدند. شب و...

دنیای سکوت
#شعر_بخوانیم
دلم میلرزد،
گریزانم از صدا
خاموش میشود سمعک
ترجیح میدهد
دنیای سکوت را
سهم دلم حتی...

رنگها و رویاها
#شعر_بخوانیم
در دنیای خاموشی
زبان اشاره سخن میگوید
دستها داستانها را با نرمی و دقت میسازند
با هر حرکت
رنگها...

یاداشت نامهای به خداوند
خداوندا به نام خودت آغاز میکنم روزم را، چون خودت سرآغاز هستی. کتاب هستیات را...