بند نافِ بریده‌شده را به هر جایی گره نزن
  • تاریخ انتشار: ۱۴۰۱/۰۲/۲۹
  • تعداد بازدید: ۱,۱۱۹

بند نافِ بریده‌شده را به هر جایی گره نزن

بند ناف را بریدند و گریستیم از ترس جدایی، اما رازش را نفهمیدیم.

به مادر دل بستیم و روز اول مدرسه گریستیم از ترس جدایی، اما رازش را نفهمیدیم.

به پدر دل بستیم و وقتی به آسمان رفت، گریستیم از ترس جدایی، اما رازش را نفهمیدیم.

به کیف صورتی گلدار، به دوچرخه آبی شبرنگ و... بارها دل بستیم و از دست دادیم و شکستیم و باز نفهمیدیم.

چقدر این درس تنهایی تکرار شد و ما رفوزه شدیم.

این بند ناف را روز اول بریده بودند ولی ما هر روز به پای کسی یا چیزی گره زدیم تا زنده بمانیم و نفهمیدیم.

افسوس نفهمیدیم که قرار است روی پای خود بایستیم، نفس از کسی قرض نگیریم و قرار از کسی طلب نکنیم.

عشق بورزیم اما در بند عشق کسی نباشیم. دوست بداریم اما منتظر دوست داشته شدن نباشیم.

به خودمان نور بنوشانیم و شور هدیه کنیم. در بند نباشیم، رها باشیم و آواز عشق سر دهیم. عزت انسان بودنمان را به پای کرشمه کسی قربانی نکنیم.

agent نویسنده: محسن یوسفی

می پسندم (۴) نمی پسندم (۰)
جستجو نوشته ها
سایر نوشته های نویسنده

اندازه نگه‌ دار که اندازه نکوست
اندازه نگه‌ دار که اندازه نکوست
همسایه نیازمندی داشتیم که روزی از مادرم کاسه‌ای نخود خواست. مادرم به او از منزل نخود...

نیکی به کسی کن که به کار تو نیاید
نیکی به کسی کن که به کار تو نیاید
مردی در نیمه‌های شب دلش گرفت و از نداری گریه کرد. دفتر و قلم به‌دست...

هرچه داریم امانت‌های خدا هستند
هرچه داریم امانت‌های خدا هستند
چوپانی که بسیار مؤمن بود، در روستای دوری زندگی می‌کرد. روزی تنها پسر نوجوانِ خویش...

حساب جادویی زمان
حساب جادویی زمان
تصور کن برنده یک مسابقه شدی و جایزه‌ات اینه که بانک هر روز صبح یک...

نظرات کاربران 1
  • کاربر مهمان
    13:29:45 1401/11/02

    درود گرامی این متن ادبی زیبا از کیست ؟

    ۴ ۰

ارسال نظر برای «بند نافِ بریده‌شده را به هر جایی گره نزن»

برو بالا